جدول جو
جدول جو

معنی بت آرای - جستجوی لغت در جدول جو

بت آرای
بت تراش. پیکرآرای. آرایش دهنده و زینت کننده بت. که بت تراشد. بت ساز. پردازندۀ بت:
یکی جشنگاه است از ایدر نه دور
که سازد پدرم اندران بیشه سور
که دارند فرخ مر آن جای را
نشانند آنجا بت آرای را
بود تا در آن بیشه فرسنگ بیست
که پیش بت آید بباید گریست.
فردوسی.
فرستاد یکسر سوی طیسفون
بت آرای چینی به پیش اندرون.
فردوسی.
منات و لات و عزی درمکه سه بت بودند
ز دستبرد بت آرای آن زمان آزر.
فرخی.
، کنایه از به تندی و درشتی بر سر کار آوردن. مأخذش آنکه اسپ را ساعتی قبل از سواری یک میدان جولان دهند و به تازیانه گرم کنند تا در سواری حرونی نکندو در تاختن نفسش گرفته شود. (آنندراج) :
تا کی دهد عنان مرادم فلک به دست
حالا بتازیانه مرا گرم داشتست.
بابا فغانی.
آهم به تازیانه دگر گرم کرده است
تا در کدام معرکه سر میدهد مرا.
شاپور
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بزم آرای
تصویر بزم آرای
آراینده بزم، مجلس آرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغت آرای
تصویر لغت آرای
سخن آرای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
آندانت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
Gently, Lightly, Slowly, Smoothly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
Unadorned
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
sans ornement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
doucement, légèrement, lentement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
बिना सजावट के
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
suavemente, ligeramente, lentamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
tanpa hiasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
dengan lembut, dengan ringan, perlahan, dengan mulus
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
ไม่มีการตกแต่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
อย่างนุ่มนวล , อย่างเบา , ช้า , อย่างราบรื่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
onversierd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
zacht, licht, langzaam, soepel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
בעדינות , בקלות , לאט , בחלקות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
חסר קישוטים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
धीरे-धीरे , हल्के से , धीरे , सहजता से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
sem adornos
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
sin adornos
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
non adornato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
dolcemente, leggermente, lentamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
suavemente, levemente, lentamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
简单的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
温柔地 , 轻轻地 , 缓慢地 , 平滑地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
nieozdobiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
delikatnie, lekko, powoli, gładko
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
незамічений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
м'яко , легко , повільно , плавно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
schmucklos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
sanft, leicht, langsam
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی آرایش
تصویر بی آرایش
незавешанный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
мягко , легко , медленно , плавно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به آرامی
تصویر به آرامی
優しく , 軽く , ゆっくり , スムーズに
دیکشنری فارسی به ژاپنی